ستارگان مثل آدم ها چرخه زندگی دارند. آنها متولد می شوند، از چند مرحله زندگی عبور می کنند و سرانجام می میرند.
ستاره ابتدا از ابر بسیار عظیمی که آهسته می چرخد تشکیل می شود. این ابر تقریباً به طور کامل از عناصر هیدروژن و هلیوم تشکیل شده. این ابر همچنین اتم های عناصر دیگر و ذرات میکروسکوپی گرد و غبار را هم در خود دارد.
ابری که ستاره از آن تشکیل می شود, نیروی جاذبه ای دارد که باعث می شود در درون خودش واژگون شود. بنابراین کوچک تر می شود. هنگامی که ابر جمع می شود، سریع تر و سریع تر می چرخد. بعد بخش های بیرونی تر ابر شکل یک دیسک چرخان پیدا می کند. بخش های داخلی تر فشرده تر می شود و به واژگونی در خود ادامه می دهد.
با ادامه واژگونی، مواد گرم تر می شوند و فشارشان افزایش می یابد. بخش های داخلی توده در حال فشار، شکل یک پروتوستار-یک شیء با شکل توپ- را پیدا می کند, اما هنوز یک ستاره نیست. ستاره جوان بیشتر در خود واژگون می شود تا سرانجام ستاره اصلی را تشکیل می دهد.
ستارگان همین طور که سنشان بالا می رود، گسترش پیدا می کنند. هنگامی که هسته از هیدروژن وهلیوم تهی می شود یا به عبارتی سوخت هسته تمام می شود، لایه های خارجی تر گسترش پیدا می کنند، خنک می شوند و روشنایی شان کمتر می شود و ستاره به یک غول سرخ یا یک غول بسیار بزرگ قرمز تبدیل می شود (بستگی به جرم داخل ستاره دارد). ستاره درنهایت منفجر می شود. سرنوشت ستاره بر اساس جرم اولیه اش تعیین می شود. بر همین مبنا یا تبدیل به یک کوتوله سیاه می شود، یا ستاره نوترونی و یا سیاهچاله.
مثلاً خورشید 6/4 میلیارد سال پیش متولد شد و تا پنج میلیارد سال دیگر نیز باقی می ماند. سپس وقتی سوخت هسته اش تمام شد, رشد می کند تا به یک غول قرمز تبدیل می شود. در آخر زندگی لایه های خارجی ترش به بیرون پرتاب می شوند. هسته باقی مانده که کوتوله سفید نامیده می شود به آهستگی ناپدید می شود تا به کوتوله سیاه تبدیل شود.
ستارگان دیگر زندگی شان به شیوه های مختلف خاتمه پیدا می کند. بعضی به غول های قرمز تبدیل نمی شوند. به جایش سرد می شوند تا تبدیل به کوتوله های سفید و بعد کوتوله های سیاه شوند. درصد کوچکی از ستارگان با انفجارهایی شکوهمند به نام سوپرنوا می میرند.